{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
دلت که گرفته باشد،صدای ترانه که هیچ،با صدای دست فروش دوره گرد هم گریه میکنی.دوست بدارآنهایی راکه درزندگیت نقشی داشتن،نه آنهایی که برایت نقش بازی کردند.
بعضی وقتا ک ماه تو آسمون نیست یاد سیاهیه چشات می افتم، ولی بعدش میرم جلو آینه تو چشام نگاه می کنم ، یاد کارات می افتم، من ک خعیلی وقته تو رو از خاطراتم حذف کردم ولی یادت...
پشت كردم به كله زندگي،قهرم باهمه دنيا،ديگه از ذوق وشوق زيستن خبري نيس،نسبت به همه چي خنثي شدم لبخند؟اون ديگه چيه؟ گريه؟ اره ميشناسمش رفيق خوبيه! مرگ؟بشدت منتظرشم
گاهـــــــی وقتابایدبگذاری وبروی.. وقتــــــــی میمانی وتحمل میکنی ازخودت یک احمق میسازی!!:|
و رفت و... . . . . . . . این خود شعر بلندی است...
درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم دیگران یاد عشقشان می افتند و تو هنوز بی خیالی !
حس خوبی نیست در رویاهایت کسی باشد که حتی در کوچکترین زمان به تو فکر نخواهد کرد حس خوبی نیست زمان رو به آینده است و تو گذشته را میخواهی در این روزهای من حس خوبی نیست...
چه فرقی میکنه.... چه کسی عاشق تراست.... مسئله این است که اخراین بازی.... توسهم من نیستی....
درد واقعي يعني عشقت بگه ازت حالش بهم ميخوره ب همين سادگي هه
خیلی سخت است بدانی هیچوقت به آن کسی که خیلی دوستش داری نخواهی رسید. خیلی سخت است با اینکه میدانی به او نمیرسی باز هم سکوت کنی و آرام در دل شکسته شوی.
گاهی شعر سراغم را میگیرد گاهی... هوای تو..!!! فرقی نمیکند.... هر دو ختم میشوند به "دلتنگی من"!!!@
مي گويند ضعيف شده ام مي گويم سنگيني درس هايم است اما نميدانند سنگيني درس هايي است كه از دنياو آدمهايش گرفتم!!
قوــــــے تریــــــن مـــــــرددنیــــاهــــم که باشــــے بازهــــم محتاجـــے…محتاج لبخندهاے عاشقــانـــه یک زن!
- ﻭﻗـﺘـﮯ ﺣـﺲ ﻣﯿڪﻨﻢ ﺟﺎﯾــﮯ ﺩﺭ ﺍﯾــטּ ڪﺮﻩ ﮮ ﺧﺎڪﮯ ﺗــﻮ ﻧﻔـﺲ ﻣﯿڪﺸـﮯ ﻭ ﻣـטּ ﺍﺯ ﻫــﻤﺎטּ ﻧﻔـﺲ ﻫﺎﯾﺘـــ ،،، ﻧﻔـﺲ ﻣﯿڪﺸﻢ ﺁﺭﺍﻡ ﻣــﯽ ﺷﻮﻡ ! ﺗـﻮ ﺑــﺎﺵ !!! ﻫـﻮﺍﯾـﺘـــ ! ﺑـﻮﯾـﺖ ! ﺑـﺮﺍﮮ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧـﺪﻧـﻢ ڪﺎﻓـــﮯ ﺳﺘـــ ...
دلم برا خنده هاي واقعيم تنگه،واسه پنچركردن ماشينه معلمام،كلكلام بابچه ها،قلبم درد ميكنه،زندگيم دردميكنه،همه بودنم دردميكنه ديگه هيچي نميخوام،هيچي اميدندارم
کسی که بخواهد تو را ببیند دنبال زمان خالی نمیگردد، زمانش را برای تو خالی میکند... بعله اینجوریااااست!!!
دلت که گرفته باشد،صدای ترانه که هیچ،با صدای دست فروش دوره گرد هم گریه میکنی.دوست بدارآنهایی راکه درزندگیت نقشی داشتن،نه آنهایی که برایت نقش بازی کردند.
بعضی وقتا ک ماه تو آسمون نیست یاد سیاهیه چشات می افتم، ولی بعدش میرم جلو آینه تو چشام نگاه می کنم ، یاد کارات می افتم، من ک خعیلی وقته تو رو از خاطراتم حذف کردم ولی یادت...
پشت كردم به كله زندگي،قهرم باهمه دنيا،ديگه از ذوق وشوق زيستن خبري نيس،نسبت به همه چي خنثي شدم لبخند؟اون ديگه چيه؟ گريه؟ اره ميشناسمش رفيق خوبيه! مرگ؟بشدت منتظرشم
گاهـــــــی وقتابایدبگذاری وبروی.. وقتــــــــی میمانی وتحمل میکنی ازخودت یک احمق میسازی!!:|
و رفت و... . . . . . . . این خود شعر بلندی است...
درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم دیگران یاد عشقشان می افتند و تو هنوز بی خیالی !
حس خوبی نیست در رویاهایت کسی باشد که حتی در کوچکترین زمان به تو فکر نخواهد کرد حس خوبی نیست زمان رو به آینده است و تو گذشته را میخواهی در این روزهای من حس خوبی نیست...
چه فرقی میکنه.... چه کسی عاشق تراست.... مسئله این است که اخراین بازی.... توسهم من نیستی....
درد واقعي يعني عشقت بگه ازت حالش بهم ميخوره ب همين سادگي هه
خیلی سخت است بدانی هیچوقت به آن کسی که خیلی دوستش داری نخواهی رسید. خیلی سخت است با اینکه میدانی به او نمیرسی باز هم سکوت کنی و آرام در دل شکسته شوی.
گاهی شعر سراغم را میگیرد گاهی... هوای تو..!!! فرقی نمیکند.... هر دو ختم میشوند به "دلتنگی من"!!!@
مي گويند ضعيف شده ام مي گويم سنگيني درس هايم است اما نميدانند سنگيني درس هايي است كه از دنياو آدمهايش گرفتم!!
قوــــــے تریــــــن مـــــــرددنیــــاهــــم که باشــــے بازهــــم محتاجـــے…محتاج لبخندهاے عاشقــانـــه یک زن!
- ﻭﻗـﺘـﮯ ﺣـﺲ ﻣﯿڪﻨﻢ ﺟﺎﯾــﮯ ﺩﺭ ﺍﯾــטּ ڪﺮﻩ ﮮ ﺧﺎڪﮯ ﺗــﻮ ﻧﻔـﺲ ﻣﯿڪﺸـﮯ ﻭ ﻣـטּ ﺍﺯ ﻫــﻤﺎטּ ﻧﻔـﺲ ﻫﺎﯾﺘـــ ،،، ﻧﻔـﺲ ﻣﯿڪﺸﻢ ﺁﺭﺍﻡ ﻣــﯽ ﺷﻮﻡ ! ﺗـﻮ ﺑــﺎﺵ !!! ﻫـﻮﺍﯾـﺘـــ ! ﺑـﻮﯾـﺖ ! ﺑـﺮﺍﮮ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧـﺪﻧـﻢ ڪﺎﻓـــﮯ ﺳﺘـــ ...
دلم برا خنده هاي واقعيم تنگه،واسه پنچركردن ماشينه معلمام،كلكلام بابچه ها،قلبم درد ميكنه،زندگيم دردميكنه،همه بودنم دردميكنه ديگه هيچي نميخوام،هيچي اميدندارم
کسی که بخواهد تو را ببیند دنبال زمان خالی نمیگردد، زمانش را برای تو خالی میکند... بعله اینجوریااااست!!!
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}